کد مطلب:95530 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192

خطبه 033-در راه جنگ اهل بصره












[صفحه 82]

در راه جنگ بصره عبدالله بن عباس می گوید در محلی نزدیك بصره بر امیرالمومنین (ع) وارد شدم و دیدم كه سرگرم دوختن نعلین خویش است. وقتی مرا دید پرسید، ابن عباس ارزش این نعلین چقدر است؟ گفتم یا امیرالمومنین، این نعلین پاره وصله خوده هیچ بهایی ندارد. گفت: بخدا سوگند در نظر من ارزش این كفش پاره از امارت و حكومت شما بیشتر است اما من قبول كردم، بخاطر آنكه در حكومت خود حقی را حفظ كنم و باطلی را دفع نمایم. همان روز امیرالمومنین (ع) بر بالای منبر خطبه ای ایراد كرد و گفت: بعد از حمد خداوند بزرگ و صلوات و درود بر رسول خدا بدانید كه خداوند سبحان حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در میان ملتی كه دانش و بینش نداشته و خواندن و نوشتن نمی دانستند و كتابی را نمی شناختند به پیامبری برگزید. تا با رهبری خرمندانه خود مردم را از این جهل و ضلالت رهایی بخشد و به مرحله علم و دانش و بینش برساند و به عالی ترین مقام انسانی سوق دهد. و آنقدر در این مهم توفیق یافت كه دولت مستقلی تشكیل داد و دولت معظم و امور منتظم بوجود آورد. و تشویش و اضطراب و تزلزل و ناثباتی را از بین برد و پایه های لغزنده اجتماع مردم را ثبات و استواری بخشید. در م

یان شما مردم بودم. در میان جمعی كه ستون سپاه دشمن را می راندند و به هدایت و رستگاری می خواندند و در تمام این ایام هرگز به خود بیمی راه ندادم و عاجز نماندم. اما سفر به بصره مانند سفرهائیست كه با پیامبر خدا می رفتم، در این كارزار هم نه از كسی هراسی دارم نه سستی می ورزم. مانند همان جنگهای پیشین كه در ركاب رسول خدا بودم، این بار هم ستون لشكر باطل را در هم می پاشم تا حق ظاهر گردد و حقیقت متجلی شود. منافقان قریش عهد مرا شكستند و بیعت مرا نقص كردند، فضیلت مرا منكر شدند و به راه كفر و طغیان گام نهادند من به فرمان خدا با آنان محاربه خواهم كرد و با همان سرسختی گذشته با آنان كه فریب خوده و طاغی شده اند می جنگم. دیروز در حال كفر با آنها مصاحب بودم، امروز در حال سركشی در عقیده...


صفحه 82.